خوش آمدي عزيز
اميد وارم خوشتون بياد
دونستنش خوبه
کسی چه می داند که هفته هایی هست که از آغاز تا پایان ابدیت است. هفته هایی هست که گویی همیشه است.
پنهان کردن دانش خود بهتر از آشکار کردن نادانی است …
مشکلات فرصتهایی هستند که به شما داده شده اند تا بتوانید
جوهر وجود خود را بروز دهید و حداکثر تلاش خود را بکنید.
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند . . .
کسی رو دوست داشته باش که قلبش اونقد بزرگ باشه که برای جاکردن خودت توقلبش مجبور نشی خودت روکوچیک کنی
به دنبال کسی نباش که بتونی با اون زندگی کنی،بدنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی
دوست داشتن دل میخواد نه دلیل
همیشه سعی کن عاشق کسی بهتر از خودت باشی تا با تو زندگی کنه نه بازی
اگردرآزمون ها ورنج ها، فقط یک جفت جاى پا دیدى زمانى بود که تو در
آغوش الهی حمل می شدی...
نخ داخل شمع از شمع پرسید:چراوقتى من میسوزم توهم آب میشى؟شمع گفت مگه میشه کسى که توقلبمه بسوزه من اشک نریزم؟!
اگه چشمات نبودن
اگه چشمات نبودن ، دنیا این رنگی نبود
رو لب پرنده ها ، دیگه آهنگی نبود
اگه چشمات نبودن ، آسمون آبی نبود
ُگلای یاس ِ سفید ، توی ِ هیچ خوابی نبود
اگه چشمات نبودن ، شب ِ مهتابی نبود
پشت ِِ اَبرای ِ دلم دیگه آفتابی نبود
اگه چشمات نبودن ، کی واسم گریه می کرد
دل ِ من وقتی شکست ، به کجا تکیه می کرد
اگه چشمات نبودن ، کی با من سفر می کرد
واسه جشن ِ ماهیا کی ماهُ خبر می کرد
اگه چشمات نبودن ، کی ُگلا رو آب می داد
واسه گنجشک دلم کی یه جای خواب می داد
حالا چشمات با َمَنن که هنوز نفس دارم
جُرأت پر کشیدن از توی قفس دارم
دیگه چشماتُ نگیر ، که من آزرده بشم
مثل گل تو فصل یخ ، زردُ پژمرده بشم
تا که چشماتُ دارم شعرای تازه میگم
همش از پنجره ای ، که به روم بازه می گم
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
گفت یارب از چه خارم کرده ای؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای؟
خسته ام زین عشق دل خونم نکن
من که مجنونم،تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو،من نیستم
گفت : ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره ی صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
|